چالش های کارآفرینی متداول ترین تجربه مشترک کارآفرینان را تشکیل می دهند. همیشه این جمله را میشنویم که یک کارآفرین باید خودش را برای مواجهه با ریسکهای پیشبینی نشده آماده کند!
در این نوشته مجله تجارپ میخواهیم مهمترین ریسکها و چالشهای کارآفرینی را بیان کنیم تا شما خواننده عزیز بتوانید تا حد امکان آنها را پیشبینی کنید و برای حل آنها آماده شوید.
یکی از مهمترین چالش های کارآفرینی که کارآفرینهای جوان را تهدید میکند این است که کارشان را با اهداف بزرگ اما غیر واقع بینانه شروع میکنند. باید به شما هشدار بدهم که اگر اهداف بزرگی را برای خودتان تعیین کنید که واقع بینانه نیستند، پیشاپیش و قبل از این که دست به کار شوید شکست خوردهاید.
اهداف شما باید مشخص و دقیق و قابل اندازه گیری باشند. باید بدانید میخواهید کسب و کارتان در سال اول، سال دوم و همچنین سومین سال حیات خود به چه مرحلهای برسد.
سوال بعدی که باید به پاسخش فکر کنید این است که چطور میخواهید به این اهداف برسید؟ چه ابزار و بودجهای را در اختیار دارید؟
همچنین لازم است تعیین کنید که میخواهید چه مقدار درآمد داشته باشید؟ این آمار و ارقام را هم باید از طریق محاسبه و با فرضهای واقع بینانه و منطقی به دست بیاورید.
از دیگر چالش های کارآفرینی این است که مواتع احتمالی را ساده بگیریم و یا این که تصور کنیم اتفاق افتادن اها برای ما خیلی بعید است. فراموش نکنید که این مسئولیت شما است که تا حد امکان، موانع موجود را پیش بینی و برای برطرف کردن آنها برنامه ریزی کنید.
بهترین راه برای پیش بینی موانع این است که مسیر کارتان را قدم به قدم بررسی کنید. مثل کسی که روز قبل از کنکور یک بار از منزل به محل آزمون میرود تا مسیر را یاد بگیرد، شما هم باید یک بار این مسیر را طی کنید، ولو بر روی کاغذ. یعنی:
درست است که جمع آوری این اطلاعات کار راحتی نیست. اما هزینهای که بابت ندانستن آنها قرار است پرداخت شود هم هزینه کمی نیست.
آیا تا حالا پیش آمده که تصمیم بگیرید کاری را انجام دهید اما آن را نصف کاره رها کرده باشید؟ عدم تعهد به رسیدن به اهداف و انجام به موقع کارها از دیگر چالش های کارآفرینی است.
اگر چنین تجربهای را دارید، آن را بررسی کنید تا متوجه شوید که آیا رها کردن این کار بر اثر بی تعهدی بوده یا دلیل دیگری داشته؟ تا وقتی با تمام تعهدتان در فرآیند کارآفرینی حضور نداشته باشید، احتمال شکستتان بالا خواهد بود.
بنابراین، تصور نکنید که اگر همه چیز را از قبل پیش بینی کنید دیگر حتما تمام اتفاقات خوب یار شما هستند و به زودی به موفقیت دست پیدا میکنید. بلکه یادتان باشد که اساس رسیدن به موفقیت در کسب و کار و کارآفرینی تعهد و ایستادگی پای اهدافتان است.
در کسب و کار معمولاً یک نقطه مشخص به نام موفقیت وجود ندارد. ما پیوسته در حال رسیدن به موفقیتها و همچنین تحمل شکستهای ریز و درشت هستیم. به همین دلیل هم است که گفته میشود این مسیر هموار و صاف نیست و پیچیدگیهای زیادی دارد. متعهد بودن به ما کمک میکند تا صبورانه برای هر مسئلهای که جلوی راهمان سبز میشود دنبال پاسخ بگردیم. اما با پیدا کردن اولین پاسخ، مسئلههای جدیدی را جلوی خودمان میبینیم.
متعهد بودن یعنی هدفمان با گذر زمان به فراموشی سپرده نشود و روزمرگی ما را با خود به دنیای خاموشی نبرد.
نمیخواهیم ته دلتان را خالی کنیم. اما از شما خواهش میکنیم تا وقتی که در کاری تسلط و مهارت کامل را کسب نکردهاید، آن را انجام ندهید. عدم تسلط و تخصص کافی در کار هم از دیگر چالش های کارآفرینی است. بسیاری از کسب و کارها از عدم مهارت فنی و مدیریتی آسیبهای بزرگی میبینند. کارآفرینان هم به مهارتهای فنی انجام کارها نیاز دارند و هم باید مهارتهای مدیریت کسب و کار را یاد بگیرند.
این چالش با مهارت بازاریابی صحیح متفاوت است. زمانهایی اتفاق میافتد که با وجود تبلیغات خوب و بازاریابی مناسب، باز هم قادر به فروش محصولات یا خدماتمان نیستیم. در این حالت اصطلاحاً گفته میشود که برای این محصول بازار وجود ندارد. یعنی کارآفرین دچار یک اشتباه شده و محصولی را تولید کرده که کسی حاضر نیست آن را بخرد.
به همین دلیل هم لازم است قبل از شروع به کار، به سراغ مشتریهای بالقوه بروید و مصاحبههایی را با آنها انجام دهید. یعنی ایده خودتان را ارزیابی کنید تا متوجه بشوید آیا مشتریها هم از کاری که قرار است برایشان انجام دهید استقبال میکنند یا اینکه شما دچار اشتباه شدهاید و ایدهتان نیاز به تغییر و اصلاح دارد؟