این نوشته مجله تجارپ، به تبیین نگاه روانشناسی به کاریزمای موفقیت اختصاص دارد. در این زمینه با فرزانه شادفر، محقق و روانشناس بالینی گفتگو کردهایم. این بحث در ادامه مصاحبه قبلی تجارپ با فرزانه شادفر در مورد نگاه درست به روانشناسی موفقیت انجام شده است که در صورت نیاز میتوانید آن را به صورت مقاله و یا پادکست در وبسایت تجارپ دنبال کنید.
به عنوان مقدمهای در خصوص کاریزمای موفقیت و اهمیت آن و همچنین قبل از تلاش برای دستیابی به کاریزمای موفقیت در کسب و کار و یا موفقیت در روابط و زمینههای دیگر، باید به این نکته دقت کنیم که موفقیت صرفا یک پدیده بیرونی نیست و یک ریشه درونی دارد. همه ما افرادی را سراغ داریم که با کسب موفقیت در زمینههای مختلف به ثروت و شهرت رسیدهاند؛ اما هنوز به شادی درونی نرسیدهاند. در این شرایط، ممکن است افراد دچار فقر معنویت شده و در درونشان یک بیمعنایی عمیق را تجربه کنند. به همین دلیل گفته میشود که موفقیت باید از درون شکل بگیرد و در مراحل بعدی نمودهای بیرونی آن ظهور کنند.
این حقیقت را هم نمیتوانیم نادیده بگیریم که دنیا مانند یک آینه است که حقیقت درونی افراد را بازتاب میکند. در صورتی که درون ما پوچ باشد، دنیا هم همین پوچی را به سمت ما باز میگرداند. در مبحث معنا درمانی هم به این موضوع اشاره میشود که در صورتی که ما در درونمان معنایی را جستجو و تجربه نکنیم، دچار مشکلات روحی میشویم. تا زمانی که یک فرد موفقیت را از درون نشناخته و هضم نکرده باشد و نداند که در انتهای این موفقیت و دستاوردها قرار است چه چیزی به روح او اضافه شود، به هر چیزی که میرسد، مانند سراب است و نمیتواند فرد را اغنا و راضی کند.
کاریزما که یک واژه یونانی است که از ریشه «کاریز یا کاریس» به معنای جذابیت گرفته شده است. کاریزماتیک یعنی شخصیتی که یک جذبه انفرادی دارد که میتواند بر اجتماع تاثیر داشته باشد. این جذابیت یک امر درونی و روانی است و در عین حال بخش اعظم آن اکتسابی است؛ البته بخشی از آن هم ژنتیک و ذاتی به حساب میآید.
گفتیم رسیدن به موفقیت درونی، نسبت به کسب دستاوردهای ظاهری و صرفا بیرونی در اولویت قرار دارد. اما چطور میشود که این موفقیت درونی به بیرون منتقل میشود؟ در اینجا به مفهوم کاریزما میرسیم. به این معنی که قبل از هر چیز، حقیقت درون ما باید جذابیت لازم را داشته باشد. یعنی ما باید شخصیتی داشته باشیم که لایق موفقیت و پیشرفت است.
بنابراین کاریزما یک امر و یک خصیصه روانی است که افرادی که در تکاپوی رسیدن به موفقیت هستند باید سعی کنند این ویژگی را در خودشان پرورش دهند.
میشود گفت که افراد کاریزماتیک دارای ویژگیهایی هستند که کم و بیش در همه آنها قابل مشاهده است. در ادامه به متداولترین این خصوصیات اشاره میکنیم.
یکی از ویژگیهای مهم شخصیتهای کاریزماتیک این است که این افراد بیشترین اثرگذاری و کمترین اثرپذیری را دارند. به نحوی که میتوان گفت این مهمترین خصوصیت افراد کاریماتیک است.
کاریزمای موفقیت ویژگی افرادی است که میتوانند با قدرت تمام خلق کنند. این افراد کمترین اثرپذیری را از شرایط و افراد سخت محیط را دارند. آنها از عوامل برهمزننده آرامش تاثیر نمیپذیرند. با اتفاقاتی که در دنیای بیرون میافتد، دنیای درونی آنها زیر و رو نمیشود. این افراد در عین حال انعطاف پذیری بالایی دارند و این ویژگی در تناقض با عدم اثرپذیری آنها نیست.
ویژگی دیگر افراد کاریزماتیک این است که در کلام و در خواستهها و اعتقاداتشان قاطع هستند. این افراد امیدوارانه سخن میگویند و در عین حال شکرگزار هستند. افراد دارای کاریزمای موفقیت، اصالت دارند. به این معنا که خودشان هستند و نقاب بر چهره ندارند. در نتیجه همین ویژگی است که این افراد ثبات رفتاری دارند و در لحظه در حال یادگیری از چالشها هستند. در نتیجه افراد کاریزماتیک همواره برای دیگران هم الهام بخش هستند و به همین دلیل است که میتوانند نقش رهبری را بر عهده بگیرند و دیگران را دنباله روی خویش کنند.
ویژگی دیگر افراد دارای کاریزمای موفقیت این است که افکار آنها متمرکز بر خودشان است، به جای این که متمرکز بر دنیای بیرون باشد. حتی در چالشها و مشکلاتی که برای آنها پیش میآید معمولا سعی میکنند که سهم خودشان را در آن مساله پیدا کنند و مسئولیت برطرف کردن آن را بر عهده گیرند. وقتی میگوییم سهم خودشان یعنی آنچه در اثر عملکرد، اشتباهات و کوتاهیهای آنها پدید آمده است.
افراد کاریزماتیک در چالشها پرسشگر و راه حل مدار هستند. همین ویژگی باعث میشود که ذهن آنها خلاق باشد.
احساس مهم افراد کاریزماتیک، امیدواری همیشگی است. آنها حتی در میان سختترین مشکلات، به نوک قله و داشتهها و آرزوهایشان فکر میکنند. این افراد به خودشان افتخار میکنند و خودشان را به عنوان یک انسان، ارزشمند میدانند.
این ویژگیها نشان میدهد که کاریزماتیک بودن مرحلهای از وجود است که در آن، فرد به طور همزمان ویژگیهای متعالی شخصیت را در خود دارد؛ یعنی هم قدرت و اقتدار سالم و هم آرامش و ثبات درونی. بسیاری از افراد تنها دارای قدرت هستند و ممکن است درگیر خشونت شوند و برخی از افراد هم برعکس، فاقد قدرت میباشند. در افراد دارای کاریزمای موفقیت این ویژگیها به صورت خرد و شادی توامان در فرد وجود دارد. چنین شخصیتی، از نظر روانشناسی موفقیت، هارمونیک و متعادل است.
در این زمینه کتاب افسانه کاریزما اثر اولیویا فاکس کابان، منبع مفیدی است که مطالعه آن به علاقمندان توصیه میشود.
این ویژگیهای و معیارهایی که بیان شد، همه به نوعی تمرین کاریزمای موفقیت هستند و میتوانیم آنها را به مرور تجربه کنیم تا قدم به قدم به یک شخصیت کاریزماتیک نزدیک شویم. اولین مرحله ایجاد آگاهی در مورد این ویژگیها است و در مرحله دوم باید آنها را در عمل اجرا کنیم. افراد باسواد، افرادی هستند که میتوانند آگاهیهای کسب شده را در عمل پیاده سازی کنند. در مرحله سوم هم لازم است در اجرای این آموختهها پشتکار و مداومت داشته باشیم تا این ویژگیها در ناخودآگاه وجود ما جای گیرند و جزو شخصیت ما شوند.
ظاهر افراد کاریزماتیک یک ویژگی مهم است. اما همه چیز نیست. چون ماندگاری ندارد و ویژگیهای ظاهری ممکن است به مرور تغییر کنند. در مجموع اگر فقط به ظاهر بسنده کنیم و سایر ویژگیهای افراد کاریزماتیک را نداشته باشیم، نمیتوانیم شانس زیادی برای پایداری و ثبات در موقعیتهای مختلف داشته باشیم. منظور از طاهر، برخی ویژگیهای ظاهری مانند نوع پوشش، زبان بدن و حتی طرز نگاه ما است که در تعاملاتمان با دیگران آنها را بروز میدهیم. نوع کلام و نحوه ارائه بازخورد و بیان هم مربوط به ظاهر میشوند و باید شبیه به ظاهر کاریزمای موفقیت باشد. با این توضیح نمیتوانیم ظاهر افراد را صرفا محدود به چهره آنها بدانیم.
این عنصر بسیار با اهمیت است. ارتعاش به معنای انرژی است که از هر فردی (حتی در سکوت) به دنیا پخش میشود. زمانی که به دنبال دستاوردهای بیرونی و رسیدن به موفقیت پایدار هستیم باید بتوانیم ابتدا به این پرسش پاسخ دهیم که در درون ما چه میگذرد؟ رمز اصلی ارتعاش، آگاهی در لحظه (به انگلیسی: mindfulness) است.
به عنوان یک تمرین، همین لحظه سعی کنید که به افکار و احساسات خود آگاه شوید. به این فکر کنید که چه احساسی دارید و به چه چیزی فکر میکنید. وقتی به این عناصر آگاه شوید، بلافاصله میفهمید که دارید به یک چیز مثبت و یا منفی فکر میکنید؟ در صورتی که در ذهن شما احساسات منفی (مانند حس خود سرزنشی) وجود داشته باشد، لازم است که به سرعت آن را تغییر دهید و آن را با یک حس مثبت (مثل حس من ارزشمندم) جایگزین کنید تا در عمل ببینید که ارتعاش وجود شما جه اندازه تغییر میکند.
از طریق خودآگاهی باید نسبت به وجود خود شناخت کافی به دست آوریم و بر این اساس نوع نیاز خود را بشناسیم. در قدم بعدی باید تیپ شخصیتی طرف مقابل را هم بشناسیم. یکی از عناصر کاریزمای موفقیت در افراد، اثرگذاری قوی آنها است. تا زمانی که تیپ شخصیتی طرف مقابل را نشناسیم، چطور میتوانیم از طریق کانال ارتباطی و نوازشی آن فرد با وی ارتباط موثر برقرار کنیم و نیاز و خواسته وی را بشناسیم؟
به عنوان یک مثال، یک فروشگاه پوشاک را در نظر بگیرید که فردی به عنوان مشتری به آن مراجعه کرده است. اگر فروشنده در مشتری مدل شخصیتی «من از همه بهتر هستم» را پیدا کند، باید بداند که این فرد نیازمند تحسین است. در این صورت احتمال بیشتری وجود دارد که این مشتری با تحسین و تایید خرید کند. در مقابل، اگر به یک مشتری کمال گرا و با شک و تردید بگوییم با این لباس شما فوقالعاده میشوید، وی تصور میکند که ما داریم او را گول میزنیم. در این مورد باید با اطمینان بخشی با وی صحبت کنیم و به وی بگوییم که این لباس شما را متعادلتر و هماهنگتر نشان میدهد.
1 دیدگاه
با سلام. من در لایو این گفتگو هم شرکت داشتم. خیلی گفتکوی خوبی بود و این مقاله هم مقاله ی ارزشمندی شده . با سپاس از شما و مجموعه خوب تجارپ